جدول جو
جدول جو

معنی غم فزا - جستجوی لغت در جدول جو

غم فزا
آنکه یا آنچه غم و اندوه شخص را زیادتر کند، افزایندۀ غم، برای مثال آن غم گسار دینه مرا غم فزای گشت / وآن غم فزای هست کنون غم گسار من (ناصر خسرو - ۲۹۸)
تصویری از غم فزا
تصویر غم فزا
فرهنگ فارسی عمید
غم فزا
آنکه یا آنچه غم افزاید. افزایندۀ غم. غم افزا. غم فزای. رجوع به غم و غمفزای شود
لغت نامه دهخدا
غم فزا
((غَ. فَ) )
آن که یا آن چه اندوه شخص را زیادتر کند
تصویری از غم فزا
تصویر غم فزا
فرهنگ فارسی معین
غم فزا
تاثرآور، تاثرانگیز، ملال آور، ملال انگیز، ملالت بار
متضاد: شادی افزا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم سرا
تصویر غم سرا
جای غم و اندوه، خانۀ غم، غم خانه، غمکده، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم زدا
تصویر غم زدا
آنکه یا آنچه غم و غصه را بزداید، غم زداینده، زدایندۀغم
فرهنگ فارسی عمید
(فُ)
بمعنی غم فزا. رجوع به همین ترکیب شود:
مبندید با رشک و با آز رای
که این غم فزای است و آن جانگزای.
(گرشاسب نامه).
آن غمگسار دینه مرا غمفزای گشت
وآن غمفزای گشته کنون غمگسار من.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(غَ فَ)
افزودن غم و اندوه. عمل غم افزا. رجوع به غم فزا و غمفزای شود
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ / کِ)
غم افزای. آنچه غم افزاید. غم افزاینده. رجوع به غم شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ فِ)
از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 266 شود، داهیه. در خبراست: نعم الفتی ان لم تدرکه ام کلبه، حمار. الاغ. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ)
غم افزا. آنکه یا آنچه غم افزاید. رجوع به غم شود:
غم خور و نان غم افزایان مخور
زآنکه عاقل غم خورد کودک شکر.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از غم سرا
تصویر غم سرا
خانه غم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمفزای
تصویر غمفزای
اندوه افزای فرمفزای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم فضا
تصویر کم فضا
کم گنج کم گات
فرهنگ لغت هوشیار
اندوهبار، تاثرآور، غم انگیز، غمبار، ملال آور
متضاد: شادی آور، فرح افزا
فرهنگ واژه مترادف متضاد